تنہا تنہا تنہا...

متن مرتبط با «جهان یک دهان شد هم آواز با ما» در سایت تنہا تنہا تنہا... نوشته شده است

قول كه ديگه دلتنگت نباشم

  •   قول كه ديگه دلتنگت نباشم ديگه بهت فكر نكنم ديگه اهنگها رو به ياد تو گوش ندم ديگه فكر رفتنت نباشم ميخوام زندگي كنم... ولي آخه مگه ميشه آدم بدون تيكه اي ازوجودش زندگي كنه؟ ,قول كه ديگه دلتنگت نباشم ...ادامه مطلب

  • من با تو زیر باران نرفته ام

  • من با تو زیر باران نرفته ام اما باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود … ,من با تو زیر باران نرفته ام ...ادامه مطلب

  • من با تو زیر باران نرفته ام

  • من با تو زیر باران نرفته ام اما باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود … ,من با تو زیر باران نرفته ام ...ادامه مطلب

  • تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف می زنم

  • تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف می زنم یارو داره رد میشه میپرسه:شما ایرونی هستین?میگم پ نه پ ما چینی هستیم. رومون فارسی نصب کردن ,تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف می زنم ...ادامه مطلب

  • دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا باماشین منو تا فلان جا برسون. گفتم حال ندارم. برو از آژانس سر کوچه ماش

  • دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا باماشین منو تا فلان جا برسون. گفتم حال ندارم. برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن. اونم هیچی نگفت و رفت. الان بهش می گم مامان گشنمه پاشو غذا درست کن. برگشته می گه حال ندارم برو سرکوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن! ,دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا باماشین منو تا فلان جا برسون. گفتم حال ندارم. برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن. اونم هیچی نگفت و رفت. الان بهش می گم مامان گشنمه پاشو غذا درست کن. برگشته می گه حال ندارم برو سرکوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن! ...ادامه مطلب

  • امان از دلال ... چه رنجی می کشند

  • امان از دلال ... چه رنجی می کشندمادران ایل، تا تاری را به پودی گره بزنند و گره از انبوه مشکلاتشان بگشایند اما چه سود که دلال می آید و چوب حراج بر این رنج رنگارنگ می زند.,امان از دلال ... چه رنجی می کشند ...ادامه مطلب

  • همیشـــه نمـــے شود خود را

  • همیشـــه نمـــے شود خود را به بـــے خیـــالـــے زد و گفــــت :تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم …یڪــ وقـــت هــایـــے , شایـــد حتـــــے براے ساعتـــے یا دقیــقه اے ؛ڪــم مــی آورے …دل وامانـــده ات یــڪــ نفـــر را مـــــے خواهــدڪـــــﮧ تـــا بینهـــــ ـایـــت عاشقانه دوستـــَش دارے …!!! ,همیشـــه نمـــے شود خود را ...ادامه مطلب

  • احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره،

  • احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره،  احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دلش برات تنگ شده  اما قشنگترین احساس وقتیه که بدونی یکی هرگز تورو فراموش نمیکنه! ,احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره، ...ادامه مطلب

  • گاهی شایدراه راعوضی بروم ولی ه‍یچگاه بایک عوضی راه نمیروم

  • گاهی شایدراه راعوضی بروم ولی ه‍یچگاه بایک عوضی راه نمیروم ,گاهی شایدراه راعوضی بروم ولی ه‍یچگاه بایک عوضی راه نمیروم ...ادامه مطلب

  • باز باران بی ترانه

  • باز باران بی ترانهباز باران با تمام بی کسی‌های شبانهمی‌خورد بر مرد تنهامی‌چکد بر فرش خانهباز می‌آید صدای چک چک غمباز ماتممن به پشت شیشه تنهایی افتادهنمی‌دانم، نمی‌فهممکجای قطره‌های بی کسی زیباست؟نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمندکه آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزدکجای ذلتش زیباست؟نمی‌فهممکجای اشک یک باباکه سقفی از گل و آهن به زور چکمه بارانبه روی همسر و پروانه‌های مرده‌اش آرام باریدهکجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟نمی‌دانمنمی‌دانم چرا مردم نمی‌دانندکه باران عشق تنها نیستصدای ممتدش در امتداد رنج این دل‌هاستکجای مرگ ما زیباست؟نمی‌فهممیاد آرم روز باران رایاد آرم مادرم در کنج باران مُردکودکی ده ساله بودممی‌دویدم زیر باران، از برای نانمادرم افتادمادرم در کوچه‌های پست شهر آرام جان می‌دادفقط من بودم و باران و گل‌های خیابان بودنمی‌دانمکجای این لجن زیباست؟بشنو از من، کودک منپیش چشم مرد فرداکه باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادستو آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مستو باران من و تو درد و غم دارد…,باز باران بی ترانه ...ادامه مطلب

  • ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت

  • ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد ! ,ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت ...ادامه مطلب

  • یاد من باشد فردا دم صبح ،

  • یاد من باشد فردا دم صبح ، به نسیم از سر صدق سلامی بدهم و به انگشت نخی خواهم بست تا فراموش نگردد فردا … زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد گرچه دیر است ولی کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید به سلامت ز سفر برگردد بذر امید بکارم در دل ، لحظه را در یابم … من به بازار محبت بروم فردا صبح مهربانی خودم، عرضه کنم … یک بغل عشق از آنجا بخرم … ! ,یاد من باشد فردا دم صبح ، ...ادامه مطلب

  • تمام آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست

  • تمام آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست ده‌ها کتاب می‌شود اما تمام چیزی که در دلم هست فقط دو کلمه است “دوستت دارم” “ویکتور هوگو” ,تمام آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست ...ادامه مطلب

  • میتوان زیبا زیست

  • میتوان زیبا زیست … نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم، نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب! لحظه ها میگذرند گرم باشیم پر از فکر و امید … عشق باشیم و سراسر خورشید … ,life is apple picking میتوان زیبا زیست ...ادامه مطلب

  • میخواهمـ از تـﮧ בلمـ و با تمامـ

  • میخواهمـ از تـﮧ בلمـ و با تمامـ وجوבمـ کـﮧ تنهـــــا بمانمـ..... בوستــ دارمـ کـﮧ کسے نباشـב.... בلمـ میخواهد کـﮧ هیچ کس نباشـב و نیایـב و نتوانـב این آرامش بکـر را از مـَטּ بگیرב... بگذار تنها بمانمـ!.... تو رآ آرزو نَخواهَم کَرد، هیچوقـــت.... ,میخواهمـ از تـﮧ בلمـ و با تمامـ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها